Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، مرد جوان که با همدستی همسر صیغه‌ای و دوست صمیمی‌اش با خودرو سرقتی دست به 6 فقره سرقت و آدم ربایی زده بود پای میز محاکمه ایستاد. رسیدگی به این پرونده به دنبال شکایت راننده یک دستگاه پژو در دستور کار پلیس قرار گرفت.

وی به ماموران گفت: من در آژانس کار می‌کنم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دیشب یک زن و مرد جوان را از کرج به مقصد تهران سوار ماشین کردم، اما در بین راه بنزین ماشین تمام شد. من به پمپ بنزین رفتم و چون می‌خواستم سیگار بکشم به پیشنهاد مسافر سوئیچ را به او دادم تا بنزین بزند، اما او وقتی پشت فرمان نشست ماشین را سرقت کرد.

تلاش برای ردیابی خودرو سرقتی آغاز شد، اما پلیس به نتیجه مطلوب نرسید. ۲ ماه از این ماجرا گذشته بود که بیست و سوم اردیبهشت ماه سال ۹۷ پلیس به سرنشینان یک دستگاه پژو مشکوک شد که در حال درگیری با هم بودند. پلیس در استعلام این خودرو دریافت سرقتی است و ۲ ماه پیش در جاده کرج دزدیده شده است. به این ترتیب راننده به نام عباس به همراه همسر صیغه‌ای اش به نام افسانه و دوست صمیمی اش پیام بازداشت شد‌ند. آن‌ها به شش فقره سرقت از مسافران با ماشین دزدی اعتراف کردند.

عباس در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستاد. در این جلسه که دو نفر از شاکی‌ها حضور داشتند به تشریح ماجرا پرداختند.

یکی از آن‌ها که وکیل دادگستری بود گفت: می‌خواستم برای رسیدگی به یک پرونده به آمل بروم. به همین خاطر ساعت ۱۲ شب سوار یک دستگاه پژو شدم که یک مسافر زن و مرد داشت. پس از طی کردن مسافتی مرد قوی هیکلی که کنار زن جوان نشسته بود به رویم چاقو کشید و از من خواست تا هرچه پول دارم به او بدهم. او و راننده جوان مرا تهدید به مرگ کردند. من هم کارت عابر بانک و پول نقدی را که همراه داشتم به آن‌ها دادم. مرد جوان با چاقو ضربه‌ای به پایم زد و سپس در حوالی تهرانپارس مرا رها کرد. آن‌ها حتی لباس هایم را از تنم بیرون آوردند تا نتوانم به سرعت سراغ پلیس بروم.

دومین شاکی مرد افغان بود که در تشریح شکایتش گفت: دو مرد خشن به همراه زن جوان با تهدید چاقو، گوشی موبایل و پول‌هایش را سرقت کردند و مرا کتک زدند.

سپس عباس که از زندان به دادگاه منتقل شده بود، به اتهام ۶ فقره سرقت مقرون به آزار و آدم ربایی روبه‌روی قضات ایستاد و جرمش را گردن گرفت.

وی گفت: من و همسر صیغه‌ای قصد سرقت نداشتیم، اما در شرایطی که راننده پژو ماشین را ترک کرده بود ماشین او را سرقت کردیم و از آن روز تصمیم گرفتیم به همراه دوست صمیمی ام دست به سرقت و اخاذی بزنیم. ما با ماشین سرقتی در خیابان‌ها دور می‌زدیم تا طعمه مناسبی به دام بیاندازیم. آخرین بار مسافری که سوار ماشین شده بود، مقاومت کرد. به همین خاطر پیام می‌خواست او را با چاقو بزند. آن‌ها با هم درگیر بودند که گشت پلیس سر رسید و ما را دستگیر کرد.

در پایان دفاعیات این مرد با توجه به اینکه از افسانه و پیام تحقیقات کامل صورت نگرفته بود پرونده برای رفع نقص و تکمیل تحقیقات به دادسرا برگردانده شد.

منبع: رکنا

انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: حوادث

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۵۹۲۷۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پسر نابغه ایرانی که به دستور دوست دخترش دست به سرقت می‌زد!

چندی قبل ماموران پلیس اعضای باندی را در پایتخت دستگیر کردند که به صورت سریالی، خودرو سرقت می‌کردند.

یکی از اعضای این گروه، دختری ۲۰ ساله به نام نیلوفر بود که در بازجویی‌ها اعتراف کرد علاوه بر همکاری با این باند، چند وقتی است که با پسرموردعلاقه اش نیز سرقت می‌کند.

با اعتراف نیلوفر، پسر مورد علاقه وی که مجرمی سابقه دار بود دستگیر شد و هر دو در بازجویی‌ها به سرقت‌های سریالی در پایتخت اعتراف کردند. تحقیقات از این دو نفر برای کشف جرایم احتمالی دیگر ادامه دارد.

می‌خواستم فضانورد شوم، اما تبدیل به سارق شدم

میثم متولد سال ۷۴ است. او پیش از این به جرم موبایل قاپی دستگیر شده و یک هفته پس از آزادی، مجددا سرقت هایش را از سر گرفته است. اینبار، اما شگردش را به سرقت ماشین تغییر داده است. میثم می‌گوید یک نابغه است که مواد مخدر زندگیش را تباه کرد و موجب شد تبدیل به سارق شود. گفتگو با این سارق نابغه که به دستور دختر مورد علاقه اش سرقت می‌کرد را در ادامه می‌خوانید.

پرونده ات نشان می‌دهد که سابقه داری.

یکبار به جرم گوشی قاپی دستگیر شده ام، الان هم به جرم سرقت خودرو و لوازم خودرو.

چه شد که تبدیل به سارق شدی؟

مواد مخدر و رفیق ناباب. این دو دست در دست هم دادند و موجب شدند که سر از دنیای تبهکاران دربیاورم. من زندگی بدی نداشتم، درس خوانده ام و می‌خواستم به رویا‌های بزرگم برسم. خانواده بدی هم ندارم، وضع مالی مان نسبتا خوب است. اما خود کرده را تدبیر نیست چرا که با دستان خودم زندگیم را تباه کردم.

چقدر درس خوانده ای؟

فوق دیپلم ریاضی محض دارم. شاید باور نکنید، اما همه مرا نابغه می‌دانند. از کودکی مسائل ریاضی را حل می‌کردم و حتی مسلط به زبان انگلیسی بودم. خیلی باهوش بودم و همه فامیل می‌گفتند آینده میثم روشن است و به جا‌های خوبی می‌رسد، اما خب حالا اینجا هستم و دستبند اتهام در دستانم.

تصورت این است که اعتیاد زندگیت را تباه کرد، چرا ترکش نکردی؟

تلاش کردم، اما نشد.

چه موادی مصرف می‌کنی؟

شیشه می‌کشیدم، اما این اواخر دختر موردعلاقه ام از من خواست تا ماده مخدر جدید کمیکال را مصرف کنیم. از خانواده ماری جوانا است و باعث ایجاد توهم شدید می‌شود. دلم می‌خواست فضانورد شوم و با سفینه به کره ماه سفر کنم؟ شاید برایتان عجیب باشد و باور نکنید، اما به خاطر هوش بالایم همه می‌گفتند موفق خواهی شد. اطلاعاتم نسبت به فضا خیلی زیاد است و اگر پایم به دنیای مجرمان و اعتیاد کشیده نمی‌شد، شاید الان ایران نبودم و انتخاب می‌شدم برای رفتن به فضا.

با چه شگردی سرقت می‌کنی؟

من قبلا موبایل قاپی می‌کردم. بعد از آزادی، دختر موردعلاقه ام به من گفت بیا برویم سرقت ماشین انجام دهیم. خودش با یک گروه کار می‌کرد و می‌گفت راه و روش سرقت ماشین را از آنها یاد گرفته است. او به من آموزش داد و وقتی اولین بار توانستم ماشین سرقت کنم، خوشم آمد و ادامه اش دادم.

چه خودرویی سرقت می‌کردید؟

از پژو و پراید گرفته تا ال ۹۰ و مزدا ۳.

با ماشین‌های سرقتی چه می‌کردی؟

چند روزی زیر پایم بود و با آن می‌رفتم سراغ سرقت‌های بعدی. سپس تحویل دختر موردعلاقه ام می‌دادم تا آن را در خیابان رها کند. اما الان متوجه شدم که او ماشین‌ها را به سردسته باندی که با آن کار می‌کرد می‌فروخت تا او با شیوه سند نمره آن را بفروشد و سهمش را بگیرد.

با دختر موردعلاقه ات چطور آشنا شدی؟

در خیابان با او آشنا شدم. ماشینش پنچر شده بود، کمکش کردم و همان روز آشنایی ما شکل گرفت. بعد متوجه شدیم هر دویمان معتادیم و سارق. همین وجه اشتراک باعث ایجاد علاقه میان ما شد، اما حالا هر دو دستگیر شده ایم.

منبع: همشهری آنلاین

tags # سرقت ، اخبار حوادث سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غول‌پیکر چینی از پورشه هم گران‌تر است! قارچ‌های زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی می‌شوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست می‌دهند، چه حسی است؟

دیگر خبرها

  • این زن شوهرش را با چاقو کشت
  • دستگیری فیشینگ کار حرفه‌ای در کرج
  • سرقت همراه با ضرب و جرح در این استان
  • سرقت همراه با ضرب و جرح در سمنان/ ۳متخلف دستگیر شدند
  • پیام تسلیت رییس دانشگاه تهران در پی درگذشت دانشجوی نخبه
  • قتل جوان ۲۳ ساله با چاقو در نزاع و درگیری/ عاملان قتل دستگیر شدند
  • جنایت در خیابان بی‌سیم/ پسر جوان با ضربه چاقو قربانی شد
  • چگونه واگن‌ اسبی در دست‌انداز رضاشاه افتاد؟
  • پسر نابغه ایرانی که به دستور دوست دخترش دست به سرقت می‌زد!
  • وکیل جوان و سرپرست موقت هم از استقلال رفتنی است